یکی از لازمه های به راه انداختن و راه بردن یک جنبش هنری خلاقیت و نوع آوری هنرمند مدعی صاحب جنبش است و اینکه ایده وی تا چه قدر بدیع و نو باشد که سطح تاثیر گذاری آن در جامعه تا حد یک جنبش تلقی گردد. این روزها که طراحان گرافیک سرزمینمان پس از حدود 1400 سال متوجه استفاده از خطوط عربی توسط ایرانیان پس از فتح ایران توسط اعراب شده اند و هر کدام به نحوی سعی در اصلاح این اشتباه بزرگ تاریخی را دارند این سوال پیش می آید که آیا اصلاح اشتباه با اشتباهی دیگر میسر است؟
پس از مطالعه مصاحبه آقای داریوش مختاری با یکی از خبرگزاری ها بر آن شدم تا چند خطی فقط به جهت نقد بر گفته های آن بزرگوار بنویسم. این یادداشت نه از روی ناراحتی بلکه با کمال آرامش نوشته شده چون یک منتقد زمانی دست به قلم می شود که احساس می کند جایی اشتباهی رخ داده یا در حال رخ دادن است.
سئوال من از آقای مختاری عزیز این است که آیا خط "بنایی" واقعا ایرانی است یا معماران ایرانی با هندسی کردن خط عربی "کوفی" آنرا ابداع نموده اند؟ شما فراموشکار شده اید یا فکر می کنید دیگران هم مانند تاریخ فراموشکارند یا ترجیح می دهند که فراموش کنند؟!
شما پس از سالها تلاش و تحصیل هنوز هم متوجه نشده اید که نوع گویش و آوای کلمات فارسی نوشتار متصل را طلب می کند، جای بسی تعجب است که شما حرف از جدا نویسی می زنید؟ شما فارسی را بهتر می خوانید یا "ف ا ر س ی" را؟ به قول خودتان این بدعت از 1400 سال پیش نهاده شده پس آیا می توان طی 12 سال به مردم بگویید جدا بنویس و سر هم بخوان؟ مردمی که قرآن را با زیر و زبرمی خوانند چطور می توانند صداها، هجا ها و مکث ها و سایر اصول مرتبط با نگارش و گویش را تشخیص دهند؟ با این حال شما صحبت از حذف نقطه در حروف می کنید! یعنی می توان " ر ز ژ" یا "ج چ ح خ " را به یک شکل نوشت و با صدای دیگر خواند؟ مگر اینکه همراه با آموزش چگونه خواندن حروف شما به مردم به آنها آموزش علم غیب بدهیم!

 

شما هم می دانید درصد امکان چنین فکری درحد یک نظریه اثبات نشده باقی خواهد ماند پس لطفن خود را راهبر یک جنبش که در آغاز به پایان رسیده ندانید، یک جامعه و یک فرهنگ که نباید تاوان آشنایی شما با نرم افزار جدید طراحی فونت و محقق شدن آرزوی دیرینه تان را بدهد.
استاد گرامی همه ما با سواد اندکمان خط ابداعی شما را دیده ایم، خطی که 17 نوع و گونه را از آن ارائه نموده اید، سئوالی که ممکن است در ذهن هر بیننده ای شکل بگیرد این است که پس از پیروی دیگر هنرمندان و به تبع آن سایر مردم و به قول فرهیختگان "عوام الناس" از حرکت شما و رهایی از نفوذ اعراب بر خط فارسی چرا باید گرفتار خط لاتین، روسی و یا هندی شد؟ مگر فقط مشکل ما با رسم الخط فعلی عربی بودن آن است یا اینکه با بومی نبودن و وارداتی بودن آن مشکل داریم؟
سخن را کوتاه می کنم و در پایان به نقش هنرمند در جامعه اشاره می کنم، نقشی که دوران معاصر افزون تر از گذشته طلب می کند و کمتر یافت می شود.