شما به‌طور مشخص از چند سال گذشته، مطالعه و تحقیقات‌تان را روی نقاشی کلاسیک و معماری ایرانی قرار دادید و شیفته آثار کمال الدین بهزاد «مینیاتوریست و نقاش» شدید، چرا؟

نمی‌توان تصور کرد که در اواخر قرن نهم هجری آن هم در دوران پرتلاطم تیموریان که ایران مرکز تاخت و تاز بیگانگان بود، یک نقاش ایرانی به طرز عجیب و خارق‌العاده‌ای از رنگ‌های چشم نواز و بدیع در شکل‌گیری اثرش بهره گیرد که حتی شرق‌شناسان را دچار شگفتی سازد. طبق شواهدی که در کتابخانه‌ها و موزه‌های مشهور جهان موجود است و در کنار نگارگری‌های درخشان ایرانی، امضای «صورالعبد بهزاد» (که همان کمال‌الدین بهزاد است) زینت‌بخش این آثار ماندگارازلی است. ضمن اینکه در دوران صفویه، خلاقیت «بهزاد» شکوفاتر شد.
در اغلب دانشنامه‌های جهان نیز نام «کمال‌الدین بهزاد» جزو مهم‌ترین نقاشان ایرانی ثبت شده است. برخی شرق‌شناسان بزرگ، نگارگری ایران را با نام «کمال‌الدین بهزاد» می‌شناسند. نقاش چیره‌دستی که سِحر و جادوی قلمش به صنعت‌گری حاذق، بیشتر شباهت داشت تا یک نقاش صرف.
فکر می‌کنید نسل جوان چقدر به این هنر اصیل و بومی توجه می‌کند؟
چرا آثار «بهزاد» با گذشت این همه سال هنوز زنده و پویاست؟ هنرمند زمانی اثرش ماندگار می‌شود که جان‌ مایه روح و وجودش در آن عجین شده باشد. از بدو خلقت تا به امروز هنرمندان بسیاری پا به عرصه جهان گذاشته‌اند ولی آن که ناب، اصیل و بومی‌تر است، می‌ماند. در این ماندگاری رازی است که هر کسی را یارای رقابت با آن نخواهد بود. در دنیای امروز، همه‌چیز شکل تازه‌ای به‌خود گرفته است.
خوشبختانه طی سال‌های اخیر، محققان بیشتری که عموما از نسل جوان هستند به سوی نقاشی و تصویرگری گرایش یافته‌اند اما از طرفی هم متاسفانه اغلب منابع اصلی در خاک خودمان موجود نیست. در واقع مهم‌ترین آثار فرهنگی‌مان مثل بخش مهمی از نسخ کتاب آرایی دوره‌های مختلف به‌خصوص دوره مکتب نگارگری شیراز که شاید به‌نوعی بتوان گفت که ریشه کتاب‌آرایی گرافیک ما از آن دوران آغاز شده است در دل موزه‌های بزرگ جهان جا خوش کرده‌اند، از موزه متروپولیتن و لوور فرانسه گرفته تا لندن و حتی همین موزه استانبول. بنابراین نباید به تمامی غرق در مد (گرافیکی) شویم. تابع محض مدرنیسم و دوری جستن از اصالت خودمان بدون‌شک آسیب‌های جبران‌ناپذیری به فرهنگ آیینی و هنری این دیار خواهد زد.

به نظر شما در هنر مدرن، چیدمان عناصر هنر ایرانی با نشانه‌های حیرت‌انگیز و تکنیکی طراحی گرافیکی روز جهان چگونه شکل می‌گیرد؟

چند سال پیش دیداری کوتاه از روستای زیبا و حیرت‌انگیز ابیانه داشتم. دوربین عکاسی‌ام همراهم بود. حدود دو ساعتی که آنجا بودم فقط و فقط عکاسی کردم. آن «در» زیبایی که در مرکز پوستر فجر بیست‌و‌پنجم دیدید، از همان یادگاری‌های ابیانه بود. به‌طورحتم بناهای تاریخی و باستانی ایران، می‌تواند منبع تمام نشدنی تصویرگران و گرافیست‌ها باشد. مگر می‌شود نقش‌جهان اصفهان را دید و از آن همه شکوه و جلال دچار حیرت و تحسین نشد؟! من در سفرم به اصفهان بیش از 10 بار به دیدن نقش جهان رفتم. رنگ‌ها غوغا می‌کنند؟! به‌خصوص رنگ فیروزه‌ای که در کاشیکاری‌ها و ظروف سفال و میناکاری بیش از هر رنگ دیگری به چشم می‌آید. تو گویی این رنگ، از ازل با چیدمانی استادانه کنار رنگ‌های دیگر قرار گرفته تا هر بیننده‌ای را مسحور خود سازد. آثار و بناهای تاریخی به‌خصوص در دوران صفویه و قاجار، هر کدام به‌تنهایی می‌تواند الهام بخش هر تصویگر و گرافیستی باشد. با حرکت و پیشرفت سریع دنیای تکنولوژی، انسان معاصر همچون گذشتگان نیست که مجالی برای درنگ و تامل به پیرامون خود را داشته باشد چراکه امروزه در دنیای مجازی، دیگر هیچ‌کس و هیچ کجا نا آشنا و دور از دسترس نخواهد بود.
درکل هرآنچه به وسیله هنرمند دارای اندیشه و متبحر، دراستفاده درست از ابزار خلق شود به‌طور یقین از اصالت بیشتری برخوردار خواهد بود. در دنیای گرافیک؛ ظرافت، استفاده از تکنیک و به‌خصوص پیام اثر بسیار مهمی تلقی می‌شود.


آیا برای طراحی پوسترهای سینمایی هم این ظرافت‌ها باید رعایت شود؟
متاسفانه در مجموعه سینما، اغلب تهیه‌کنندگان و کارگردان ها، از یک گرافیست می‌خواهند تا از چهره‌های درشت بازیگران در پوستر استفاده کند و این عادت همیشگی، بیشتر مدنظرشان است. حتی برخی مواقع از یک کار نو و بدیع انتزاعی، برای معرفی فیلم شان بسیار واهمه دارند چرا که تصورشان براین است که ضد گیشه خواهد بود و روی فروش فیلم تاثیر منفی خواهد گذاشت.

خب حالا از نگاه شما ژانر فیلم چقدر...
ببینید هر فیلم، ساز‌و‌کار مخصوص به خود را دارد. اگر فیلمی پیچیدگی و گره‌های درام بیشتری داشته باشد قطعا آن فیلم را تحت هر شرایطی پیش از شروع کارم خواهم دید، حتی روی میز موویلا یا شاید زمانی که امکان دیدن فیلم برایم مهیا نباشد با خواندن فیلمنامه و آنونس، خط اصلی قصه فیلم را با نشان‌های کوچک اما مفید در پوستر و تبلیغات فیلم پیدا می‌کنم. ناگفته نماند که در برخی از فیلم‌هایی که کار می‌کنم ناخواسته نظر سفارش‌دهنده را در پوستر فیلمش اعمال می‌کنم.

از عکس چقدر استفاده می‌کنید؟
در دو دهه اخیر استفاده از عکس در پوسترسازی فیلم، حرف اول را در سینمای جهان می‌زند. با به وجود آمدن صنعت دیجیتال در عکاسی، سرعت دستیابی به عکسی با کیفیت برتر، آسان‌تر شده و شما دیگر به ندرت پوستر فیلمی را می‌یابید که از نقاشی یا خطوط گرافیکی محض، استفاده و چاپ شده باشد. خوب یا بد آن بحث دیگری را می‌طلبد.
به‌طورحتم گرافیک مدرن هم مانند سینما، عکاسی و چاپ؛ یک صنعت وارداتی است و باید بپذیریم که در این زمینه، ما پیشرو نیستیم.

فرآیند طراحی پوستر فیلم، یک فرآیند تصمیم‌گیری است یا راحت تر بگویم سفارشی است. آیا با این وجود، شکل‌گیری یک اثر هنری توسط یک طراح هنری که می‌خواهد با فراغ بال و فکر آزاد کار کند، امکان‌پذیر خواهد بود؟
از دهه 50، «مرتضی ممیز» با ذوق و استعداد وافری که داشت گرافیک مدرن را به جامعه ما آورد. هنوز هم با گذشت بیش از چهار دهه، پوسترهایی که «مرتضی ممیز» برای فیلم‌های سینمایی طراحی کرد از ماندگارترین آثار برجسته تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شود. پوسترهایی که استاد ممیز طراحی کردند، غالبا برای فیلم‌هایی که نگرش جدی‌تر و به اصطلاح هنری تری داشتند، بود. گوزن‌ها، یک اتفاق ساده، دایره مینا، روزهای انتظار، مادر و... که همگی از فیلم‌های مهم دوران خود بودند.
ممیز، یگانه بود. این صحبت را با استناد به کلام اساتید گرافیک ایران همچون «ابراهیم حقیقی» و «آیدین آغداشلو» می‌گویم. البته طی سال‌های اخیر، گرافیست‌های برجسته و خلاقی هم آمده‌اند که کارهای جذاب و استاندارد از نظر گرافیک امروز جهان را پدید آورده‌اند و انصافا هم خوش درخشیده‌اند.
جدا از این مسائلی که گفتم، دستمزد طراحی پوستر فیلم به‌رغم افزایش چندین برابری هزینه تولید یک فیلم، بسیار لاک‌پشتی حرکت می‌کند و چون صنف ثابتی هم در مجموعه خانه سینما نداریم که سقف مشخصی برای دستمزد طراحی پوستر فیلم درنظر بگیرد، تا به امروز به حق واقعی خود نرسیده ایم. بی‌تعارف بگویم که دو راه بیشتر وجود ندارد یا بمانیم و با حداقل‌ها بسازیم و یا این حرفه را برای همیشه کنار بگذاریم.
اگر در سینما، حرفه تبلیغات و طراحی گرافیک پوستر فیلم به تعریف جامع و مستدلی رسیده بود، امروز ما هم با قاعده و ضابطه درست‌تری حرکت می‌کردیم تا به جایگاه بهتری برسیم. درهرصورت، شکل‌گیری یک اثر هنری، تابع شرایط همان زمان، مکان و دورانی است که یک هنرمند در آن به‌سر می‌برد.
چون یک وجه هنر سینما، مردمی بودن آن است، بنابراین هر پوستری باید مناسب همان فیلمی باشد که مخاطبش را قبلا خود فیلم تعیین کرده است. حالا با این وجود، یک طراح گرافیک چگونه می‌تواند یک اثر خلاقانه و نوآورانه داشته باشد که بر فرهنگ بصری مردم هم تاثیرگذار باشد؟
ایده بکر و خوب، جرقه اولیه شکل‌گیری یک پوستر فیلم است. من همیشه با چند اسکیس روی کاغذ، کارم را شروع می‌کنم تا استخوان‌بندی اولیه شکل گیرد. پس از آن با چیدمان تصاویر کنارهم کار اصلی آغاز می‌شود. کارکرد اصلی یک پوستر فیلم، جذب مخاطب است، یعنی همان عامه مردم که باید برای دیدن فیلم جذب شوند و به سینما بروند و بس. این بدیهی ترین تعریف یک پوستر فیلم است که مبنای شکل گیری‌اش خواهد بود.

در این وضعیت، بازهم تهیه‌کننده و کارگردان نظرشان را اعمال می‌کنند؟
باید بگویم متاسفانه، بله. درحال حاضر اغلب تهیه کنندگان و کارگردان‌ها مدعی هستند که نبض گیشه و فروش یک فیلم در سینما را می‌دانند و از گرافیست می‌خواهند که تمامی بازیگران فیلم‌شان، در یک پوستر به بهترین و برجسته‌ترین شکل دیده شوند. جالب آن که در جدول سالانه فروش فیلم‌ها از میان 50 یا 60 فیلم اکران شده، تنها 10 فیلم به فروش ایده‌آل و استاندارد می‌رسد. این نگاه به پوستر فیلم حتی درمیان کارگردان‌های صاحب نام هم دیده می‌شود. دیگر کسی نمی‌پرسد چرا در سال‌های اخیر، پوستر فیلم‌های داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی و... دیگر قابل تعمق و جذاب نیستند؟

حالا واقعا چرا؟
جواب خیلی ساده است. آنها هم به یک پوستر خلاقانه و هنرمندانه فکر نمی‌کنند و تابع شرایط سهل و ساده کنونی هستند. با این وجود اگر کسی ایده بکری داشته باشد و بخواهد کار کند، متاسفانه با بی‌تفاوتی دوستان مواجه می‌شود. حتی سینمادار هم دیگر حاضر نیست پوسترهای متفاوت و خلاقانه را در سالن سینما نصب کند که این به عادت خودش و عامه مردم بازمی گردد. پخش کننده فیلم هم تا جایی که می‌تواند از چاپ پوستر خاص پرهیز می‌کند.
نمی‌خواهم بهانه‌جویی کنم. من در این سال‌های اخیر بارها تلاش کرده‌ام تا پوستری متفاوت ارائه کنم ولی در نهایت این سفارش دهنده بوده که تصمیم نهایی را گرفته است. اگر پوستری خوب شود، مطمئن باشید حاصل اعتماد و نگاه مثبت طرفین است.
سینما برخلاف هنرهای دیگر، همچون نقاشی و ادبیات، یک هنرجمعی است و تا گروهی تشکیل نشود، فیلمی هم ساخته نمی‌شود. البته آن کسی که پشت دوربین قرار می‌گیرد و این تیم را راهبری و کارگردانی می‌کند اگر خلاق و هنرمندانه‌تر هدایت کند حاصل کار، درخشان‌تر و ماندگارتر خواهد بود.

چرا منتقد گرافیک نداریم؟
اصولا ایرانی‌ها نقدپذیر نیستند که این خود بحث مفصل‌تری را می‌طلبد ولی خوشبختانه در چند سال اخیر، نقد و بحث خوب و مفیدی در حوزه گرافیک داشته‌ایم.

و سوال آخر پوستر فیلم را در یک جمله خلاصه کنید؟
پوستر فیلم برای جذب مردم به داخل سینما است، نه تابلویی زینتی برای گالری‌ها