مثل اینکه دنیا به آخر رسیده باشد، همه چیز تغییر شکل داده، روابط آدمها از جنس بد و زمختی بافته می شود، دیگر ریش سفیدی و پیش کسوتی رنگ باخته و جای خود را به دنیای کدر و بد رنگ کدورت و رقابت داده، آخر این چه رسمی ست...
متاسفانه هنرمندان ما هیچ وقت با هنرشان برای اثبات خود تلاش نمی کنند و همیشه با تخریب و بدگویی از دیگر هنرمندان و رقبایشان سعی در مطرح نمودن خود و به اصطلاح "اثبات" خود را دارند.
آنهایی که نیامده و یک شبه می خواهند تجربه شیرین "رسیدن" به اوج را مزه مزه کنند و دیگر هیچ...
نیامده ها و ره صد ساله رفته ها همیشه در مقابل هم میایستند و کسی دست دیگری را نمی گیرد تا با هم برسند و دیگری از را باز نماند.
این است روزگار ما و این است رسم دوران دیجیتال و قرن بیست و یکم. آری؛ دست آخر باید با فناوری روز پیش رفت و از دنیا عقب نماند.
متاسفانه در جامعه مطبوعاتی ها و در صنف منتقد و روزنامه نگار هم این بیماری بدخیم رخنه کرده و این "مُدِ روز" واگیر دار بدجوری دامنگیر این قشر از هنرمندان شده.
آیا برای اینکه مطرح شویم و سر زبانها بیافتیم باید دیگری را تخریب کنیم و یا تجربیات و خدمات چندین ساله دیگران را که نتیجه یک عمر تلاش و تحصیل است زیر سوال ببریم؟!
البته جای تعجب نیست، وقتی منتقد سینمایی در یک برنامه زنده تلویزیونی با رکیک ترین کلمات حاصل یک عمر فعالیت هنری یکی از تاثیر گذارترین کارگردانان سینما "کیمیایی" را زیر سوال می برد و همگان را متحیر می سازد که آیا ایشان چه خصومتی با آن هنرمند دارد که این گونه دست به تخریب می زند.

"تندیس" مجله خوبی ست تا وقتی که بی طرف و بدون جانبداری و در مسیر خاصی قلم نزند. همه ما با برگه های کاغذ 80 گرم از وسط تا خورده آن خاطره داریم. "تندیس" خوب است چون بی ریا بوده و بدون زرق و برق و با تمام توان ایستاده تا به چرخ لنگان هنر این سرزمین یاری کند.
حالا چه شده که با قلم نا آشنایی دست به تخریب چهره برجسته ای چون "شیوا" می زند؟ آیا تلاش چند دهه ای قباد شیوا را برای ارائه گرافیک ایران می توان نادیده گرفت؟
این پرسشی است که سردبیر این مجله باید از خود بپرسد.
شیوا در نبود ممیز پدر بر حق گرافیک ایران است، چون این خانواده به رسم احترام به کسوت استادی و موی ایشان که در مسیر رسیدن به آنچه که زود هم بدست نمیآید سپید شده و به پاس تلاش وی برای هر آنچه که امروز داریم ایشان را پدر و استاد خود می داند.
به امید روزی که دیگر هیچ منتقدی در قالب نقد، در جهت منافع خود و دیگران ننویسد.