گرافیک نت؛ پس از بخش نخست گفتگو با حیدر رضایی، طراح پوسترهای سینمایی، بخش دوم این گفتگو هم اکنون پیش روی شماست.

چه قدر این اعمال سلیقه ها و نظرها در روند شکل گیری ایده و به سرانجام رساندن آن توسط شما موثر است؟

- بسیار مهم و قابل توجه است. هنر گرافیک ارتباط بسیار مستقیمی با سفارش دهنده آن دارد. هر قدر سفارش دهنده حرفه ای تر باشد اثر مناسب تری ارائه میشود چه بسا مواردی که با نظرات سازنده و گوشزد کردن موارد خاص، طرح مورد نظر بهتر شده است. اصولا هر قدر دخالتهای غیر تخصصی و غیر حرفه ای صورت گیرد مطلوبیت نتیجه کار کمتر می شود.
اگر موضوعی را عکاسی و ارائه کنید مخاطب مجبور به دیدن آن است ولی وقتی در قالب سفارش قرار می گیرد باید خواسته های سفارش دهنده تامین شود. حال هر قدر سفارش دهنده درک درست تری نسبت به موضوع داشته باشد ارائه آن بهتر و هر قدر ضعیف تر باشد نتیجه ای نامناسب تر به بار می آید حتی بجایی می رسد که طراح خود را فقط یک مجری اوامر سفارش دهنده می بیند و از ذکر نام خود پرهیز و صرفا برای دریافت پول اقدام می کند. این حالت در سینما بسیار قابل محسوس است.
بازیگران توانایی را می بینید که بخاطر پول و امرار معاش انتخاب می شوند و مجبورند نقشهای ضعیف را اجرا کنند. مسئله شناخت و درک درست از گرافیک از سوی سفارش دهنده موضوع بسیار مهمی است. وقتی به مطب پزشک می روید کاملا خود را تسلیم مواردی که او می گوید می کنید تا از درمان او نتیجه بگیرید ولی همان سفارش دهنده در موارد سفارش گرافیک خود را چنان صاحب نظر و آگاه می داند که گویا سالها تجربه کرده است. البته نقش سفارش دهنده فقط تقبل هزینه ها نیست بلکه هدایت و حمایت معنوی از طراح گرافیک بسیار مهم و حساس است که بخشی از آن تامین مسائل مالی است نه همه آن. در ایران سفارش دهنده معنای درستی ندارد. هر کسی که هزینه ها را پرداخت کند سفارش دهنده و یا تهیه کننده است که این درک درستی نیست. در این میان وجود مدیر هنری بسیار لازم و تاثیرگذار است.

با توجه به تجربه شما در زمینه طراحی پوسترهای سینمایی به نظر شما موانع اصلی در روند طراحی و تولید این آثار چیست؟ چرا اکثر این آثار یک شکل و فاقد خلاقیت و ایده های نو هستند؟

1- عدم سفارش دهنده حرفه ای و آشنا به مقوله سینما و تبلیغات
2- وجود مافیای قدرت و روابط خانوادگی و روابط به جای ضوابط
3- عدم نظارت حرفه ای مراکز نظارتی بر تبلیغات و تبلیغ فرهنگی کشور
4- غیر تخصصی بودن مراکز نظارتی و عدم انگیزه مناسب جهت پیگیری تاثیرگذار
5- جلوگیری مافیای قدرت و رابطه بازیها از ورود جوانان مستعد و خلاق دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی
6- کم سوادی و بی سوادی فعالان فعلی و عدم انگیزه مناسب وعدم تلاش برای ارائه اثر مناسب
7-عدم سفارش به طراحان زبده و خلاق
معمولا سفارش دهندگان آثار سینمایی، سواد مناسبی در خصوص تبلیغات و گرافیک ندارند. اگر اثر درخور توجهی چه قبل و چه بعد از انقلاب و در طول این سالها بوجود آمده است از سوی کارگردانهای صاحب نام و یا سفارش دهنده هایی بوده که معمولا تهیه کننده آثار فاخری بوده اند. به دلیل مقاومت کردن طراحان خلاق در مقابل خواسته های غیر حرفه ای، پخش کننده های فیلم تمایل زیادی به رجوع به این طراحان ندارند و بیشتر به سمت کسانی که انعطاف بیشتر دارند یا فقط نقش یک مجری اوامر غیر حرفه ای را بازی می کنند می روند و حاضر به هیچ گونه ریسک و آزمایشی نیستند. از طرفی مخاطب را با ذهن مسطح خود می بینند و راه را بر روی هر ایده و خلاقیتی می بندند و هر گونه نشانی از بروز تفکر نو و خلاقیت با ارزشی را در نطفه خفه می کنند حتی امکان بروز و ظهور را هم نمی دهند و اگر کسی در این راه مقاومت کند انواع مارکهایی از قبیل ضد گیشه، هنری (با نگاه منفی) و ... را به وی می چسبانند و در نهایت منزوی و طرد می شوند.
دائما هر تجربه ای که با فروش و گیشه موفق همراه باشد دیگران بدون کمترین فکر مدام در حال تکرار آن هستند. گویا پوسترهای سینمایی جز وظیفه ای برای معرفی چهره های سینمایی ندارند البته با وجود فیلمهای سخیفی که طی این سالها تولید و پخش می شود انتظاری بیش از این از سینمای بیمار ایران نیست و نباید منتظر آثار درخور توجه گرافیک و پوستر باشیم چرا که جایی برای فکر و اندیشه نیست. بنابراین بنده منکر پدیده "آگهی های روزنامه ای" در قالب پوستر نیستم. چراکه مجریان تولید آگهی های درجه سه در قالب پوستر اتفاقا فیلمهای متناسب با خود را دارند و قرار نیست تمام آثار فاخر باشند. با این وجود انتظار داریم حداقل ها برای شکل گیری یک اثر هنری رعایت شود که متاسفانه این حداقل ها نیز مورد توجه پوستر سازان مبتذل قرار نمی گیرد. کار بجایی رسیده که مجریان نابودی پوسترهای سینمایی با مطبوعات و خبرگزاریهای ناآشنا و کم اطلاع مصاحبه می کنند و کسانی که در این حرفه سالها خون دل خورده اند و نقش بسزایی در شکل گیری آن داشته اند را به سخره گرفته و انتقاد می کنند. وقتی آب سر بالا میرود قورباغه ابوعطا می خواند. وقتی هیچ دستگاه نظارتی بر عملکرد آنها وجود ندارد و هر روز پر توقع تر و گستاخ تر می شوند، وقتی دو نفر در سال بیش از 90 درصد پوسترهای سینمایی را به بدترین شکل اجرا می کنند و جشنواره ها فقط برگزارمی شوند و با بیانیه تحقیرآمیز به اتمام می رسند یا بخاطر خالی نبودن عریضه جوایزی را تقسیم می کنند نتیجه آن می شود که خود را مدعی و تاثیرگذار می پندارند و راه صد ساله را یک شبه با خواب و خیال طی می کنند. چند روز پیش شاهد بودیم یکی از همین آقایان که به واسطه پدرشان در سینما به جایگاه مافیایی مبدل شده اند طی مصاحبه ای با یکی از خبرگزاریهای کشور که خود را صاحب نظر و موثر در تحولات سینما می داند با کمال گستاخی لب به انتقاد از نبود عکس مناسب در سینما، نداشتن متریالهای در خور توجه، نبودن طراحان دلسوز و ... گشوده است. برخی حتی تحمل یک اثر مناسب و در خور تحمل در سال را هم ندارند گویا سرقفلی این بازار را به آنها سپرده اند و برای دیگران هیچ جایی نیست!



با توجه به اینکه بهترین آثار پوستر سینمایی پس از انقلاب سفارش دهنده دولتی همچون فارابی داشته است کار با تهیه کننده های دولتی را بیشتر می پسندید یا تهیه کنندگان خصوصی را؟

- عموما آثار فاخر از تهیه کننده های فاخر است حال چه دولتی باشد و چه خصوصی. از انسان کوچک توقع کار بزرگ اشتباه است. ما فیلمهایی را داشته ایم که تهیه کننده خصوصی داشته و حتی نگرانیهای مالی و اقتصادی هم داشته اما آثار حرفه ای و مناسبی ارائه شده است و برعکس.

کمی از اخراجی ها و کار با ده نمکی بگوئید، چه شد که پوستری به غیر از پوستر شما بعنوان پوستر رسمی این فیلم معرفی شد؟
- برای من ده نمکی هم مثل بقیه سفارش دهنده ها است. غیر از کار "اخراجی های یک" که ماجرای دیگری داشت من "اخراجی های3" را هم کار کردم. روزی تماس گرفت و سفارش طراحی پوستر "اخراجی های3" را داد و چون تقریبا از فضای کاری من اطلاع داشت می دانست من قطعا متفاوت تر از کارهای روال کلیشه ای و معمولی ارائه خواهم کرد. ذهنیت ده نمکی خیلی سیاسی و جوابگو است و این برای ماندگاری او در این عرصه منفی است. خیلی درگیر مسائل روزمره است و به تبع آن آثارش هم در معرض روزمرگی قرار می گیرد. بالاخره ما به همان اندازه ای که فکر می کنیم اثر مان هم به همان اندازه شکل می گیرد. هر چقدر وسیع و گسترده و عمیق تر فکر کنیم گستره مخاطب هم بیشتر می شود و هر چقدر محدودتر مخاطبانمان هم کمتر. ولی من در طراحی پوسترهای فیلم ده نمکی، گسترده و عمیق نگاه می کنم. برای همین پوسترهای فیلم ده نمکی خیلی از فیلم جلوتر است و وقتی فیلم را از اکران برمیدارند پوسترها بعنوان یک اثر گرافیک ماندگار هستند و تاریخ مصرف ندارند. طرح اول من دو انگشت پیروزی سوخته شده بود که بعد از مشاهده آن درخواست طرح دیگری را داشت که من طرح دوم را ارائه کردم و در نتیجه با تفاهم نهایی هر دو پوستر چاپ شد. انعکاس وسیعی در فضای سایبری داشت و از آنجایی که فیلم با باورهای گروهی همخوانی نداشت با واکنش های متفاوتی روبرو شد. از همان بدو نمایش حمله وسیعی به من و پوستر انجام شد. از آنجایی که من هیچ گونه انگیزه سیاسی نداشتم و فقط در خدمت فیلم بودم هیچ واکنشی نشان ندادم. انگهای سرقت و کپی کاری و .. را زدند در صورتی که من کوچکترین آگاهی از وجود یک طرح کاریکاتور از سالها قبل را نداشتم و این شبیه سازی های نادر بعضی اوقات در کار هنرمندان در همه سطوح پیش می آید ولی اگر روال شود بحث دیگری است که توجیه ندارد. در هر صورت هیچ اطلاعی از وجود چنین طرحی نداشتم و اگر این چنین بود قطعا این پوستر ارائه نمی شد. اصلا برای وارد نشدن به ابتذال و کلیشه است که الان در خبرگزاری کار دیگری انجام می دهم تا در این ورطه ها گرفتار نشوم. آن وقت چطور می توانم اثر فرد دیگری را به نام خودم درج و ارائه کنم؟ هیچ هنرمند حرفه ای برای یک اثر آبروی حرفه ای خود را نمی برد مگر مشکلات روحی و روانی داشته باشد یا به دنبال منافع خاصی باشد که ارزشش را داشته باشد. یا طوری کپی برداری کند که به اصطلاح جای در رو داشته باشد. شیطنتهایی برای بی ارزش کردن این اثر انجام شد که خوشبختانه مثمر ثمر نبود. اعتقاد دارم اگر این پوستر برای فیلم دیگری بود دچار این همه هجمه تبلیغاتی نمی شد. ده نمکی فردی مدعی نیست و از خیلی کسانی که با ژست های روشنفکری و با عناوین خوش رنگ و لعاب خود را پنهان کرده اند قابل قبول تر است. سینمای ما همین است.

از میان آثارتان کدام پوستر را بعنوان پوستر محبوب خود انتخاب می کنید؟ طراحی برای کدام فیلم برایتان لذت بخش تر بوده؟

- من هر کدام از کارهایم را به اندازه ای دوست دارم. برای همه آنها زحمات زیادی انجام داده ام. اگر بخواهم از پوسترهایی نام ببرم که در شرایط مناسب و قابل قبولی طراحی را انجام داده باشم و در اعمال نظراتم هم موفق شده باشم می توانم به پوسترهای دلخون، مجنون لیلی، عصر جمعه، اخراجی ها، پروانگی و ... و طراحی فیلم "دنیای وارونه" کار شهریار بحرانی اشاره کنم. این کار، سخت و لذت بخش بود.



آیا در زمینه گرافیک فعالیت دیگری هم دارید یا فقط پوستر سینمایی طراحی می کنید؟

- عمده فعالیت من متمرکز بر طراحی پوستر فیلم سینمایی است و شاخه های دیگر گرافیک را نیز در حال تجربه هستم مانند طراحی لوگو، تبلیغات محیطی شهری، طراحی جلد مجله و کتاب و ... ولی برای اینکه امرار معاش داشته باشم و در گردآب ابتذال و مشکلات مالی گرفتار نشوم در قسمت عکس خبرگزاری مهر فعالیت می کنم.

با توجه به اینکه شما در حال حاضر دبیر سرویس عکس یکی از خبرگزاری ها هستید، نقش عکس را در طراحی پوسترهای سینمایی چطور ارزیابی می کنید؟
- اینکه امروز در واحد عکس خبرگزاری هستم یک علت بیشتر ندارد، آن هم اینکه در عرصه تبلیغات سینمایی خیلی واسطه مالی شده بودم و زمانی متوجه شدم در عرصه کار سینمایی در ورطه تکرار و ابتذال قرار گرفته ام و کمتر اثر پیش می آمد که نامم را درج کنم و فقط بخاطر پول و امرار معاش کار می کردم که این مورد با انگیزه کاری من فاصله داشت. بنابراین مجبور شدم از شاخه هنرهای تجسمی، عکاسی را انتخاب کنم تا از طریق عکاسی امرار معاش کنم و از طریق سینما ادامه روند ذهنی و اعتباری خود را دنبال کنم. نمی خواستم در ورطه تکرار و ابتذال قرار بگیرم البته با مقوله عکس غریبه نبودم و یکی از ابزارهای مهم پوستر سازی برای سینما آشنایی با هنر عکاسی است. اگر طراح گرافیک از تکنیک ها و قدرت عکاسی و اختیارتی که این هنر می تواند در اختیار پوستر سازی قرار دهد آگاه باشد قطعا آثار درخور توجه و ماندگاری می تواند ارائه دهد. گاهی یک عکس خوب به تنهایی می تواند یک پوستر بسیار خوب برای یک فیلم محسوب شود و از این موارد بسیار زیاد است. گاهی برای طراحی یک پوستر قبل از شروع فیلمبرداری و ساخت فیلم ، فیلمنامه را مطالعه کرده ام و از فضای کلی فیلمنامه طرح هایی را به تهیه کننده و یا کارگردان ارائه کرده ام که بسیاری از آنها در حین ساخت فیلم و بسیاری دیگر بعداز فیلمبرداری در استودیو عکاسی کار شد آثاری مانند فیلم راز مینا – اخراجی ها – فرزند خاک – شمارش معکوس – مجنون لیلی – عصر جمعه و ... که با استفاده از هنر عکاسی و گرافیک کارهای با ارزشی محسوب می شوند. متاسفانه با ورود دوربین های دیجیتال همان مشکلی که برای گرافیک بوجود آمد برای عکاسی و فیلمبرداری هم بوجود آمد. افراد با گمان اینکه با خرید دوربین دیجیتال عکاس شده اند و به رقم تکرار عکسها و مشاهده آن و اختیاراتی که دوربینهای دیجیتال در اختیار صاحبان آن قرار می دهند مشکلات زیادی در این عرصه به لحاظ کیفیت و ارائه عکسهای مناسب بوجود آمده است که ناشی از همین باورهای اشتباه و کاذب است که به تبع آن طراح پوستر زحمات زیادی را باید متحمل شود البته این مورد نباید برای طراح گرافیک بهانه ای برای ارائه کار نامناسب باشد ولی می تواند در ارائه، کمک بیشتری باشد.

روند طراحی پوستر در مراکز بزرگ سینمایی جهان همچون هالیوود را چطور می بینید؟ آیا می تواند الگویی مناسب برای طراحی پوستر فیلم در ایران باشد؟
- قطعا در موارد اجراها و تکنیکها می تواند الگوهای خوبی باشند ولی در محتوا به لحاظ فرهنگی و اجتماعی تضادهای زیادی وجود دارد که نمی تواند کمکی در شکل دهی پوسترهای ایرانی باشد. کما اینکه اگر طراحی بخواهد برای فیلم ایرانی پوستری را برای خارج از کشور طراحی کند متناسب با درک تصویری و انتقال محتوای فیلم با شاخص های بین المللی کار خواهد کرد. طراحان نباید تقلید کورکورانه داشته باشند بلکه باید با باورها و میزان سواد بصری و ارتقای آن در سطح جامعه و خارج از کشور کار ارائه دهند، باید ضعفها شناسایی و برطرف و نکات مثبت و تاثیرگذار در اجرا لحاظ شود. به نظرم ما کشور غنی از لحاظ تصویر و فرهنگ هستیم و می توانیم بدون شعار دادن این فرهنگ غنی تصویری را شناسایی و با نگاه و قالب درست صیقل داده و پرورش دهیم و دیگران این تاثیرگذاری را داشته باشند. البته باید از موارد مثبت آنها استفاده درست داشته باشیم.

لطفن چند کلمه درباره هر یک از این اسامی بگویید:

- مرتضی ممیز: استاد و ماندگار در تاریخ هنر گرافیک
- ابراهیم حقیقی: استاد و خالق آثار موفق پوسترهای سینمایی
- محمد علی باطنی: پیشکسوت پوسترهای سینمایی روزمره
- بهزاد خورشیدی: طراح کاریکاتور!
- امیرشیبان خاقانی: یک بنده خدا!
- بنیاد سینمایی فارابی: می تواند نقش بسیار زیادی در معرفی طراحان خلاق و مستعد و جوان ایفا کند ولی متاسفانه ...
- خبرگزاری مهر: رسانه ای که داعیه معتدل بودن دارد.
- گرافیک نت: بلندگوی رسانه ای و امید بخش طراحان گرافیک.

در پایان اگر سخنی ناگفته مانده، بفرمائید:
با امید به اعتلا و پیشرفت در مسیر بروز تمامی خلاقیت های تصویری جوانان مستعد ایران و کسب قله های افتخار.